از:خبرگزاری سلام
برای اتصال دادن دستگاههای الکترونیک مختلف با یکدیگر، راههای گوناگونی وجود دارد که از جملهی آنها به کابلهای ترکیبدهنده، سیمهای الکتریکی، کابلهای Ethernet در کنار WiFi و امواج Infrared اشاره کرد. وقتی شما از کامپیوتر، دستگاههای بازی کامپیوتری یا تلفن استفاده میکنید قطعات و قسمتهای مختلف این سیستمها، اجتماعی از دستگاههای الکترونیک را راهاندازی میکنند. این دستگاهها با استفاده از انواع سیمها، کابلها، امواج رادیویی، اشعههای ماوراء بنفش و مادون قرمز به اضافهی اتصالدهندهها، پروتکلها و روشهای گوناگون دیگر با همدیگر تعامل میکنند. از طرفی هنر ارتباط دادن اشیاء با یکدیگر، روز به روز در حال پیچیدهتر شدن است. در این مقاله ما به روشی از برقراری ارتباط بین دستگاههای الکترونیک که فرآیند انتقال اطلاعات را بسیار فراگیر و موثر میسازد و "بلوتوث" نام دارد میپردازیم. اتصالات دندانآبی یا Bluetooth بیسیم و خودکار هستند و امکاناتی جالب دارند که میتوانند زندگی روزانهی ما را بسیار آسان سازند!
طرح مساله وقتی دو دستگاه میخواهند به اصطلاح با همدیگر صحبت کنند، باید از قبل در مورد نقاط فراوانی اشتراک ادراکی داشته باشند تا بتوانند گفتوگویشان را آغاز کنند. نخستین وجه مشترک باید فیزیکی باشد. آیا قرار است این مکالمه از طریق کابلها انجام شود یا امواج بیسیم کار خود را انجام خواهند داد؟ اگر از سیم و کابل استفاده میکنند، چند متر از آنها نیاز است؟ یک، دو، هشت، 25 ؟ به محضی که مشخصات فیزیکی را تعیین کردیم، بسیاری سوالات دیگر به ذهن متبادر میشوند. در یک مرحلهی ارسال داده، چه مقدار اطلاعات میتوانند انتقال پیدا کنند؟ برای مثال، پورتهای سریال در هر دفعه، یک بیت داده انتقال میدهند حالی که پورتهای موازی یا Parallel در هر دفعه میتوانند چندین بیت داده انتقال دهند. چگونه با همدیگر صحبت خواهند کرد؟ همهی اجزای یک گفتوگو و مناظرهی مصنوعی الکتریکی باید بدانند که هر بیت چه معنایی دارد و آیا پیامی که دریافت میکنند همان پیامی است که ارسال شده یا نه؟ این معنای طراحی مجموعهیی از فرامین و پاسخها را که به عنوان یک پروتکل شناخته میشوند را میدهد.
بلوتوث، یک راه حل بلوتوث، راندمان و بازده فعالیت شبکهیی محدود مکانی (Small-area networking) را با حذف نیاز به دخالت کاربر و همینطور کاهش در میزان مصرف انرژی انتقال داده برای ذخیرهسازی قدرت باتری را بسیار ارتقا میدهد. برای مثال تصور کنید گوشی تلفن همراه شما یکی از گوشیهای دارای قابلیت Bluetooth است و شما با این گوشی، بیرون از منزلتان و در کوچهیی منتهی به خانه در حال حرکتید. به فردی که آن سوی خط ارتباطی تلفنتان است میگویید پنج دقیقهی دیگر به شما زنگ بزند تا شما بتوانید وسیلهیی را روی میز کارتان بگذارید و برگردید. به محضی که وارد خانه میشوید، نقشهیی که از طریق سیستم GPS مجهز به بلوتوث تلفن همراه خودتان دریافت کردید به کامپیوتر مجهز به بلوتوث شما ارسال میشود چرا که گوشی شما از کامپیوتر یک سیگنال و موج بلوتوثی دریافت کرده و دادهیی که شما برای ارسال مشخص کردید را زودتر به کامپیوترتان فرستاده است! پنج دقیقه بعد که دوست شما دوباره زنگ میزند، گوشی تلفن خانگی مجهز به بلوتوث شما به جای گوشی تلفن همراهتان زنگ میخورد ! دوست شما، شمارهی درست را شمارهگیری کرده است اما گوشی تلفن ثابت چون امواج بلوتوث را از موبایل دریافت کرده و متوجه شده که شما در منزل هستید، شماره تلفن موبایل را روی خودش برگردان کرده است! در نتیجه ارسال هر سیگنالی که از سوی موبایل شما انجام میشود و همینطور هر سیگنالی که گوشی شما دریافت میکند، تنها یک میلیوات انرژی مصرف خواهد نمود و شارژ دستگاه شما به طور تقریبی در طول کل این فرآیند، مجازاً تحت تاثیر قرار نمیگیرد. بلوتوث در واقع یک استاندارد پایهیی شبکه است که در دو مرحله کار میکند: فرآیند انتقال را از بعد فیزیکی ممکن میسازد چون استانداردی بر پایهی فرکانسهای رادیویی است. فرآیند انتقال را به وسیلهی پروتکلها ممکن میسازد. به طوری که هر فایل و دادهیی باید با گوشی دیگر مطابقت کند. چند بیت به طور کلی ارسال خواهد شد، در هر مرتبهی انتقال چه مقدار داده ارسال میشود و چگونه گوشیهای شرکتکننده در یک فرآیند انتقال داده توسط بلوتوث، میتوانند اطمینان حاصل کنند در هنگام ارسال داده، گوشی دریافتکننده در حال گرفتن data است. تصورهای عمدهیی که از "دندانآبی" وجود دارد، این است که یک فناوری بیسیم، آسان برای استفاده و خودکار است. هرچند راههای دیگری برای انتقال داده از طریق کابلهای متصل مانند Infrared وجود دارد. این فناوری وابسته به اشعهی مادون قرمز، از امواج نوری که پایینتر از فرکانسهای معمول و قابل دریافت یا تفسیر برای چشم انسان هستند استفاده میکند. اینفرارد (فروسرخ) در تکنولوژیهای مختلف مانند اکثر ریموت کنترل تلویزیونهای خانگی استفاده میشود. ارتباطات به وسیلهی اشعهی فروسرخ، معمولاً قابل اعتماد هستند و با مقدار کمی هزینه میتوان از آنها در دستگاههای مختلف نیز استفاده کرد اما اشکالهای عمدهیی هم دارند. اول از همه اینکه Infrared، یک فناوری "خط بصری" است. برای مثال شما باید کنترل راهدور را دقیقاً به سمت تلویزیون یا دیویدی بگیرید تا عمل کند. مشکل دیگر این است که Infrared مانند توابع "یک به یک" عمل میکند. شما میتوانید اطلاعات را به کمک فروسرخ از کامپیوتر رومیزی به کامپیوتر لپتاپ خودتان بفرستید اما نمیتوانید همین انتقال را در آن واحد و در یک لحظه از دستگاه کامپیوتر رومیزی خود به دستیار دیجیتال شخصی (PDA) خودتان هم انجام دهید. البته این دو ویژگی فناوری انتقال اطلاعات از طریق امواج مادون قرمز، از جهاتی نیز مفید هستند. از آنجایی که ارسالکنندهها و دریافتکنندههای اینفرارد باید به همدیگر متصل شوند، دخالت کاربر در کار دو دستگاه بیمعنی خواهد بود. خاصیت یک به یک بودن ارتباطات فروسرخ از آن جهت مفید است که شما میتوانید مطمئن شوید اطلاعات ارسالی تنها به یک مقصد مورد نظر خواهد رسید حتی در اتاقی که پر از گوشیهای تلفن همراه با قابلیت Infrared باشید. در نتیجه میتوان گفت بلوتوث مهیا شده تا مشکلاتی که برای سیستمهای فروسرخ ایجاد میشود را برطرف کند و جایگزین مواردی شود که اینفرارد پاسخگو نیست. استانداردهای قدیمی بلوتوث نسخهی 1، قابلیت انتقال یک مگابایت اطلاعات در ثانیه را دارند در حالی که بلوتوث نسخهی 2 میتواند تا سه مگابایت بر ثانیه را نیز پشتیبانی کند. این سیستمها با دندان آبی نسخهی 1 قدیمی هم سازگارند.
چرا دندان آبی؟ ریچارد بلوتوث در سالهای 900 میلادی پادشاه دانمارک بود. او تلاش داشت تا دانمارک و بخشی از نروژ امروزی را به یک پادشاهی مستقل و واحد تبدیل کند که سرانجام موفق شد. او سپس مسیحیت را به این کشورها معرفی و تزریق کرد. بعدها به احترام والدینش، کوههای "جلینگ رون" را فتح کرد. او در سال 986 در جنگی با پسرش "اسوند فورکبیرد" کشته شد. انتخاب نام بلوتوث به احترام آن پادشاه که خدمات زیادی برای دانمارک انجام داد، نشاندهندهی این است که کشورهای اسکاندیناوی چه نقش مهمی در پیشبرد فناوریهای نوین دارند حتی اگر در این زمینه نام زیادی از آنها برده نمیشود
|